ترانه روی لب منه یا حسن

ترانه روی لب منه یا حسن

[ ابوذر بیوکافی ]
ترانه‌ی روی لب منه یا حسن
کبوتر دلم می‌پره باحسن
شب شبِ تولّده، مولانا حسن

مثل طوفانم، مثل بارونم
داره می‌خونه دل دیوونم

حسن آقامه، بهش مدیونم
واسش میمیرم، براش می‌خونم

هر کجا پا می‌گذارم از تو می‌گویم سخن
عالمی را کرده‌ام دیوانه‌ی ذکر حسن

(حسن، حسن)۳

علاقه‌‌ی ما همه خدادادیه
گدایی ماها کار اجدادیه
روی لبای علی لبخند شادیه

دوباره بارون می‌باره نم‌نم
شب شیدایی رسیده بازم

وجودش کعبه، نگاهش زمزم
می‌گرده دورش تموم عالم

 تردید نکن تصورش هم زیباست
ایوان حسن عجب صفایی دارد

نظرات