قرص قمر زهرا پسر مولا اومد از راه

قرص قمر زهرا پسر مولا اومد از راه

[ ابوذر بیوکافی ]
قرص قمر زهرا، پسر مولا، اومد از راه
(بَه‌بَه به روی زیباش، به قد و بالاش، ماشاءَالله) ۲

بهترین، شبی که توی تقویمه
واسه‌ی، گداها شب تکریمه
دعوتم، خونه‌ی علی ولیمه

(نفس‌های ملائک دمِ «جانم حسنه»
میگه روحُ‌الامین روح و روانم حسنه) ۲
(ماه نمیه‌ی ماه رمضانم حسنه) ۲

حسن جانم حسن...

*****

(حاتم می‌کنه اقرار، توی دربارش، حاجتمنده
امشب تُو مناجاتش، به کراماتش، دل می‌بنده) ۲

جبرئیل، شاده و لبش خندونه
میکائیل، همیشه خونه‌ش مهمونه
اسرافیل، توی آسمون می‌خونه

تپش‌های دلم هر ضربانم حسنه
توی این شب‌ها اوج هیجانم حسنه
(ماه نمیه‌ی ماه رمضانم حسنه) ۲

حسن جانم حسن...

*****

رزمش داره آوازه، حماسه‌سازه، تُو معرکه
وقتی می‌کِشه شمشیر، می‌کِشن تکبیر، ملائکه

انگاری، علی اومده تُو میدون
دشمن از، غضب نگاهْ‌ش روگردون
(صحرا از، تیغ دودَمش شد حیرون) ۲

علمدار جمل وِرد زبانم حسنه
تُو محشر همه‌ی امن و امانم حسنه
(ماه نمیه‌ی ماه رمضانم حسنه) ۲

حسن جانم حسن...

نظرات