بابا حسین

بابا حسین

[ سید حجت بحرالعلومی ]
(بابا حسین بابا حسین)۳

تو وقتی اومدی گفتم که تقصیر دل من بود
تو که دیدی بابات خوابه چه وقت گریه کردن بود

حالا که اومدی پیشم بزار خلوت کنم با تو
بزار تعریف کنم بعدش ببین من پیر شدم یا تو

ببخش حرفای تعریفیم زیاد حرفای خوبی نیست
ببخش واسه پذیرایی خرابه جای خوبی نیست

خرابه به سرش خاک، خرابه بالشش خشته
تو خیلی خاکی اما برای دخترت زشته

برای دخترت زشته که خونش اینطوری باشه
بزار چیزی نگم شاید تو حرفام دلخوری باشه

کدوم خانوم با این حالش پیش مهمون معذب نیست
ببخش از راه طولانی سر و وضعم مرتب نیست

اگه مهمون داری باید براش با جون مُهیا شی
خجالت می‌کشی وقتی نتونی از زمین پا شی

نگی من بی‌ادب بودم، نگی دختر عاشق نیست
نمی‌تونم پاشم از جام، پاهام، پاهای سابق نیست

حالا چشمای کم سومُ به هرچی جز تو می‌بندم
بزورم باشه پا میشم، بزورم باشه می‌خندم

مگه تو صورتم امشب به غیر از خنده چی دیدی
که از وقتی پیشم هستی، یه بار حتی نخندیدی

یکی دستش تو تاریکی، به گونم خورده چیزی نیست
یکی از من یه گوشواره امانت برده چیزی نیست

می‌خوام امشب سرت تا صبح به روی دامنم باشه
می‌خوام امشب شب خوب از اینجا رفتنم باشه

دیگه اخماتو وا کردی، منم با بغض می‌خندم
بیا آغوشت وا کن منم چشمام می‌بندم

(بابا حسین بابا حسین )۳

ای قاری قرآن من
ای یک شب مهمان من
بابا حسین بابا حسین

نظرات