تیر منتظر بود ولی چه می‌دونستی

تیر منتظر بود ولی چه می‌دونستی

[ امین قدیم ]
تیر منتظر بود، ولی چه می‌دونستی
دلِت می‌خواست بگی که تشنَمه، نمی‌تونستی
قضیه داره که تو رو انتخاب کرد
(شیش ماهه‌کُشتنو یکی دیگه تُو کوچه باب کرد) ۲

لبای تشنه‌ت، غصّه‌ی بی‌حساب خورد
تا روی دست گرفتمِت چِشات به نهر آب خورد
کمون‌داراشون، دل ما رو سوزوندن
تیر بزرگ‌تر از تو رو به حلق تو نشوندن

بگو دروغه، تو بی‌خبر نرفتی
تا حالا تو بدون مادرِت سفر نرفتی
برای این‌که نَشی بیدار می‌خونم
بقیّه‌ی لالایی‌مو سرِ مزار می‌خونم

یه سالتَم نشده ازَم گرفتنِت پسرم

کُشته شد، محل نداد کسی بِهِشَم
(بی‌هوا، لگد زدن به مادرشَم) ۲

حسین...

نظرات