از تیر بدتر است همین خندهها، علی خون از تو رفته و رمقی نیست در تَنَت بیهوده نیست آن همه تاب و تب تو ریخت بیاختیار بُرد تو را سمتِ دشمنان خون سرَت به چشم و رُخ مَرکب تو ریخت انگار نیزه بَر دهنت خورده کاینچنین خون دل و گلوت ز کُنج لب تو ریخت آمد ز خیمه، پای برهنه، دوان دوان حال تو را که دید، دل زینب تو ریخت سَر داد در کنار تو فریاد «یا علی» از دستِ نیزههای شکسته به پیکرت رنجیده میشوم که تو رنجیده میشوی آرام دیده باز کن و با پدر بگو که باز یاور منِ غمدیده میشوی؟! ماتم گرفتهام ز گلستان خیمهام داری به ضرب تیغ عدو چیده میشوی اصلاً نمیشود که به جسم تو دست زد با کمترین اشارهای پاشیده میشوی آنقدر بَر روی بدنت خاک و خون نشست که سخت با دو چشم ترَم دیده میشوی ***** ارباً اربا یعنی پاییزت کنن کُشتهی شمشیرای تیزت کنن بعد از اینکه تکّه تکّه کردنِت بشینن دوباره ریز ریزت کنن حسین...