
(گذشته به من این چهل روز غم همچون چهل سال) ۲ (کنار مزارت ببین خواهر تو رفته از حال) ۲ (ندیدم در این سرزمین غیر از زیباییِ عشق) ۲ (نشان داده یکه تازی و آقاییِ عشق) ۲ (تو در این وادی، سر به نِی دادی، مرا بیچاره کردی) ۲ با نگاهی مرا، آخر ماجرا، بدان آواره کردی (مجسم شد روز عاشورا پیکرت عریان نقش بر زمین بود بدیدم عدو بهر انگشتر تو در کمین بود) ۲ آه و واویلتا... (اگر بعد تو زنده ماندم بدان شرمنده هستم) ۲ جوانی را همچو آیینهای درهم شکستم (تو با صوت قرآن به روی نِی صبرم ربودی) ۲ زدم سر بر آن چوبۀ محمل علت تو بودی عصر عاشورا، دور تو غوغا، تنت زخمی و مجروح شمر و با خنجر، میبُرید حنجر، شهیدت کرد و مذبوح (بدیدم به چشمان خود ای جان استخوانهایت زیر سم اسبان تنت بی کفن غرق در خون برادر نیزه باران) ۲ آه و واویلتا...