وای از تازیانه ها

وای از تازیانه ها

[ شهید حسین معز غلامی ]
(وای از تازیانه‌ها) ۲
وای از زخم و پینه‌ها
وای از گریه‌ی علی 
(وای از اشکِ بچه‌ها) ۲

(نَفَس بکش، تا که علی هنوز زمین نخورده) ۲
نَفَس بکش، تا که بِفَهمن فاطمه نَمرده

(من مادرمو از تو می‌خوام خدایا خدایا) ۵

(مادر گریه می‌کنه) ۲
(حیدر گریه می‌کنه) ۲
دردم رو به کی بگم
(خواهر گریه می‌کنه) ۲

(نَفَس بکش، آخه حسینت بی‌نَفَس میره) ۲
(نَفَس بکش، که دیگه زِینبت عزا نَگیره) ۲

خدایا، خدایا، خدایا، خدایا

نظرات