
هرچه که هست در جهان کوکبهی کمال توست شعشعهی جمال تو هیمنهی جلال توست فاطمه گفت یا علی! خون همه حلال توست شاهنشین چشم من تکیهگه خیال توست گفت که جان است علی، در جریان است علی که ضربان است علی، در فوران است علی شعله شد و سپند شد، زلف شد و کمند شد شهد و شراب و قند شد، دور غم و گزند شد حاجی دلپسند شد، آنهمه دل که بند شد کوری چشم دشمنش دست علی بلند شد گفت به ایستادهها، به راهیان به جادهها گفت علیست بعد از این میر حلالزادهها مولا مولا مولا مولا... علی علی علی علی... هول قیامت است یا پیچش ذوالفقار تو گفت اُحُد که کیستی لحظهی تار و مار تو قبلهی عبدود بُوَد پهنهی کارزار تو زود درآورد دمار از همگان شکار تو گفت مگر پَر است این، نه درِ خیبر است این حیرت لشکر است این، گفت که حیدر است این مولا مولا مولا مولا حق علی مولا...