
(ما گدایانِ خیلِ سلطانیم ما همه مورِ این سلیمانیم)۲ بنده را نامِ خویشتن نبُوَد هر چه ما را لقب دهند آنیم (ما گدایانِ خیلِ سلطانیم ماهمه مور این سلیمانیم)۲ بنده را نامِ خویشتن نبُوَد هر چه ما را لقب دهند آنیم (ما گدایانِ خیل سلطانیم ما همه مورِ سلیمانیم)۲ بنده را نامِ خویشتن نبُوَد هرچه ما را لقب دهند آنیم (مردم به جز خوبی از تو نمیبینند تو صحن تو حتی سنگها هم آئینهاند)۲ (من گرفتار توام و بندهی دربار توام و خیلی بدهکارم اومدم رو بزنم و پیش تو زانو بزنم و بگم دوستت دارم)۲ (ما گدایانِ خیلِ سلطانیم ما همه مور این سلیمانیم)۲ بنده را نامِ خویشتن نبُوَد هرچه ما را لقب دهند آنیم مردم به جز خوبی از تو نمیبینند تو صحنِ تو حتی سنگها هم آئینهاند (من گرفتار توام و بندهی دربار توام و خیلی گرفتارم اومدم رو بزنم و پیش تو زانو بزنم و بگم دوستت دارم)۲ (ما گدایانِ خیلِ سلطانیم ما همه مورِ این سلیمانیم)۴ (بنده را نام خویشتن نبود هر چه ما را لقب دهند آنیم)۴ هر چه گفتیم جز حکایتِ دوست در همه عمر از آن پشیمانیم (حتی دخیل اینجا، دیگه نیازی نیست کار شما غیر از، مهموننوازی نیست)۲ (من به جز خونهی تو گوشهی میخونهی تو جایی نمیشناسم گرههام وا نمیشه، بیا و مثلِ همیشه بزرگی کن واسم)۲ من گرفتار توام و بندهی دربار توام و خیلی بدهکارم اومدم رو بزنم و پیش تو زانو بزنم و بگم دوستت دارم (ما گدایان خیل سلطانیم ما همه مور این سلیمانیم)۲ بنده را نام خویشتن نبود هر چه ما را لقب دهند آنیم