
سلام ای جان سلطانم، که سایه رو سرم داری نه تنها کاظمین آقا، که تو قلبم حرم داری دلم گرمه که آقامی، تو نوری تو شب تارم تویی که قبل هر خواهش، گره وا کردی از کارم برا من که کمترینم، همیشه لطفت زیاده خاطرات خوب عمرم، همه از باب الجواده همیشه تو هوامو داری، همیشه میرسی به دادم تو زندگیم هرچی که باشم، فداییه امام جوادم فداییه امام جوادم... بمیرم صورت خورشید، گرفته رنگ مهتابو جلو چشمای معصومش، میریزن رو زمین آبو اسیر غربته اما، داره میره از این دنیا آقامونو جوون کُشتن، شبیه مادرش زهرا رمقی تو پیکرش نیست، نفَس راحت نداره دمِ آخر از غریبی، روی خاکها سر میذاره دور و بره عزیز زهرا، دوباره هلهله به پا شد به اشک غربتش میخندن، حجره شبیه کربلا شد همیشه تو هوامو داری، همیشه میرسی به دادم تو زندگیم هرچی که باشم، فداییه امام جوادم فداییه امام جوادم... بمیرم که دمِ آخر، حسینو که صدا میزد تو حجره با لب تشنه، رو خاکها دست و پا میزد شنیدم عاقبت رفته، روی بام پیکر آقا نداره سایهبون، غیر از پر و بال کبوترها ولی اون تن که رها شد، وسط صحرا حسینه الهی واسش بمیرم، بیکفن تنها حسینه تشنه لب افتاده به صحرا، زینت آغوش پیمبر نالهی آسمون بلنده، با نوحهی غریبِ مادر حسین حسین غریبِ مادر...