
یا جواد الائمه، یا جواد الائمه... دشمنانت یک طرف، آن آشنا از یک طرف بیوفایی یک طرف، زهرِ جفا از یک طرف کلِ عالم خون بگرید در عزای تو کم است ارضیان از یک طرف ، اهلِ سَماء از یک طرف ارباً إرباً شد دلت از فتنه و نامردیش۲ زهرِ کاری یک طرف، رقّاصهها از یک طرف تشنهای و طالبِ آبی و اینها یک طرف۲ بر زمین میریزد آب ، آن بیحیا از یک طرف یا جواد الائمه، یا جواد الائمه... میکِشد جسم تو را تا بامِ خانه، پیکرت میخورد بر کنج پله، بیهوا از یک طرف خاطراتِ کوچه و گودال پیرت کردهاند۲ داغِ مادر یک طرف، کرب و بلا از یک طرف۲ یا جواد الائمه، یا جواد الائمه... تشنگی تاب و توانش را ربود و ناگهان۲ بر زمین افتاد از زین، شاهِ ما از یک طرف پیرمردان آمدند و بهرِ قربت میزدند با لگد از یک طرف، چوبِ عصا از یک طرف حسین...