
دشمنانت یک طرف، آن آشنا از یک طرف بی وفایی یک طرف، زهرِ جفا از یک طرف کلِ عالم خون بگرید در عزای تو کم است عرشیان از یک طرف، اهلِ سما از یک طرف ارباً ارباً شد دلت از فتنه و نامردیش زهرِ کاری یک طرف، رقاصهها از یک طرف تشنهای و طالبِ آبی و اینها یک طرف ۲ بر زمین می ریزد آب، آن بی حیا از یک طرف (یا جوادالائمه ۴)* ***** میکشد جسم تو را تا بام خانه، پیکرت میخورد بر کنج پله، بی هوا از یک طرف خاطراتِ کوچه و گودال پیرت کردهاند ۲ داغِ مادر یک طرف، کرب و بلا از یک طرف (یا جوادالائمه 4)* ******* تشنگی تاب و توانش را ربود و ناگهان ۲ بر زمین افتاد از زین شاه ما از یک طرف پیر مردان آمدند و بهرِ قربت میزدند با لگد از یک طرف، چوبِ عصا از یک طرف حسین.... *******