
عَظُمَ البَلا یعنی دورم از کربلا یعنی دلتنگم این شبا میبینی چشامو عَظُمَ البلا یعنی دوری از روضهها هیچ کس جز خودِ تو آقا نداره هوامو کجا برم بهجز روضهها خوشم به دیدنِ کربلات یه روز منم به چشمت میام یه روز منم میمیرم برات یه روز منم میمیرم برات، حسین عَظُمَ البلا یعنی باشم از تو جدا خالیه بازم جای ما تو حَرمت آقا فدایت منم، مستم با حسین گفتنم قلبم رو گره میزنم به عَلمت آقا هوامو داشته باش بامَرام تویی آقای من والسّلام گدای خوبی نیستم حسین نیاری هیچ کسی رو به جام منم یه روز میمیرم برات، حسین **** عاقبت جان به لبت صبر رساندند علی پای آن قول که دادند نماندند علی واقعا مردم این شهر نمکنشناساند جای جبران به دلت داغ نشاندند علی اُجرت آن همه چاهی که تو کَندی این بود قطرهای آب به اصغر نرساندند علی پسرت را تَه گودال کشاندند به زور دخترت را سر بازار کشاندند علی کودکانی که عسل خوردهی دستت بودند بر تن بیکفنش اسب دواندند علی