سلام قبل افطار، حسین مشتاق دیدار کرب و بلامو بده به دستای علمدار دل رو نذر تو دلدار میکنم با اشک روزمو افطار میکنم دستام خالیه اقرار میکنم دستامو بگیر اصرار میکنم وقت اذون میدم سلامی تو استجابت دعامی تو نمک سفرهی افطار علّت اشکای چشامی حسین عزیز قلب زهرا.... غم روی قلبم آوار حسین منم گرفتار یه جای واسم کنج حرم نگه دار جون دادی غریب، جون میدم برات گونت خاکی و خونی قتلهگات سینه میزنم قربون غمات زیر سم اسب رفته دست و پات تنت با چکمه پشت و رو شد خون گلوت برات وضو شد حلقی که بوسه زد پیمبر یه خنجر کلی... همه منتظرن مادرش برسه کاش صدای برادر به خواهرش برسه سید مظلوم حسین جانم، حسین جانم، حسین جانم