
دیشب تا صبح گریه کردی، گریه کردی من هم با تو گریه کردم، گریه کردم دیشب که رویت، شد قاتل من دست تو میلرزید، چون دل من (ای وای مادر،وای مادر، وای مادر)۳ از این ماتم، خانهی ما را غبارغم گرفته مادر بنگر، که حسن با چشم گریان دَم گرفته در خواب گوید، مادر کجایی راهی نمانده تا خانه بیایی دیشب دیدم تا بخواهی روی پهلو بازگردی با هر لرزش، ناله کردی ناله کردی ناله کردی دیدم که بابا دور از گُلِ روت با دست لرزان شد سرگرم تابوت