
هر عاشقی که لایق وصلِ نگار نیست هر دل برای عشقِ علی بیقرار نیست گاهی برای جار زدن از ولای او جایی رفیعتر زِ بلندای دار نیست باید چگونه گفت که فضلش بیان شود؟ مَردی که قدر او به کسی آشکار نیست سوزانده است هُرم نگاهش عقیل را در عدل او که صحبت ایل و تبار نیست شاهی که همنشین فقیران کوفه است جاه و مقام در نظرش اعتبار نیست با افتخار نوکر این خانوادهایم گفتن زِ غیر آلِ علی افتخار نیست **** عشق من و تو چه ماجرایی دارد این قصّه چه شاهی و گدایی دارد من بِین صفا و مروه میگویم ایوانِ نجف عجب صفایی دارد **** بعد صد سال اگر از سرِ قبرم گذری من کفن پاره کنم زندگی از سر گیرم ذکر دل بُوَد یا علی مدد بیحد و عدد یا علی مدد