خرم آن روز که مشتاق به یاری برسد آرزومندِ نگاری به نگاری برسد گر چه در دیده کِشَد هیچ غبارش نَبُوَد هر کجا از قدم دوست غباری برسد لذت وصل نداند مگر آن سوخته دل که پس از دوریِ بسیار به یاری برسد قیمت گل بشناسد، مگر آن مرغ اسیر که خزان دیده بُوَد پس به بهاری برسد ***** زندهی جاوید کیست، کشتهی شمشیر دوست کآب حیات قلوب، در دَمِ شمشیر اوست گر بشکافی هنوز ، خاک شهیدان عشق آید از آن کشتگان زمزمهی دوست دوست ***** از عاشقان حوالی آن خانه پر شده است دارُ الشفای عشق ز دیوانه پر شده است از جرعهای که ریخته ساقی به جام ما گوش فلک ز نعرهی مستانه پر شده است ***** و صدا بزنند عاشقان تو را السلامُ علی سیدُ الشهدا اربعینت جانا روز بیعت ما لَکَ لبیک حسین... ***** سلسله موی دوست حلقهی دام بلاست هر که در این حلقه نیست فارق از این ماجراست گر برود جان ما در طلب وصل دوست حیف نباشد که دوست، دوستتر از جانِ ماست ***** بوی بهشت میوزد از کربلای تو ای کشتهای که جان دو عالم فدای تو دیوانهوار آمدهام تا به قتلگاه وقتی به استغاثه شنیدم صدای تو ***** پابرهنه حسین آمدم برسم یک نگاه شما تا همیشه بَسَم من نفس بزنم تا آخرین نفسم لبیک یا حسین... ***** در جوانی بیحسین احسای پیری میکنم بگذر از پیری که احساس حقیری میکند من فقیر اهل بیتم لیک کَشکولم پر است فخر بر تاج شَهان با این فقیری میکنم گر امیرُ العاشقان این عشق را امضا کند میروم عرش و ملائک را امیری میکنم ***** گفت زاهد از چه رو، گفت عالِم از چه رو گفت عارف از چه رو، گفت عاشق از چه رو گفت زاهد از چه رو بر سینه محکم میزنی گفتم از آیینهی دل گردگیری میکنم **** سرِ زینب به سلامت سر خود میشکنم تا نفس هست مرا بهر شما سینهزنم من سینهزنم، سینهزنِ سینه شکسته اوقات خوشم موقع سینه زدنم بود ***** بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنهی آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا