
(بفاطمه و ابیها وبعلها و بنیها)۲ (آی مادر بی تو تنهام)۲ (پیغمبرم پدرته، مولای من شوهرته ارباب من پسرته، مادر،منم نوکرتم)2 (بفاطمه و ابیها و بعلها و بنیها)2 (آی مادر بی تو تنهام)2 تو لحظه های بیکسی تو کوچهی دلواپسی وقتی کسی نیست یادمون، میای به دادم می رسی فقط تو عالم مادره که خیلی درکم میکنه سفره ی مادر دور هم بچهها رو جمع میکنه (بفاطمه و ابیها وبعلها و بنیها)۲ (آی مادر بی تو تنهام) ۲ ( پیغمبرم پدرته، مولای من شوهرته ارباب من پسرته، مادر، خودم نوکرتم)2 (بفاطمه و ابیها وبعلها و بنیها)۲ (آی مادر بی تو تنهام) ۲