
وسطِ روضه و هر سینهزنی تا میگم حُبُّالحسین اَجَنَّنی (برمیگردی و نگاهم میکنی) ۲ (اِیمادرِ کَرَم، بیبیِ بیحَرَم) ۲ شب روضهت شبِ معراجِ منه بانیِ روضه حسین و حسنه (جبرئیل به سینه و سَر میزنه) ۲ اِلٰهی برات بسازم یه حَرَم (با کبوترا به دورش بپرم) ۲ شبای فاطمیه از غربتت صورتم کبوده مثلِ صورتت سینه میزنم من از مُصیبتت چند روزه مادرِ ما مسافره بارشو بَسته دیگه میخواد بره پیشِ چشمای بابام مهاجره زیرِ چادر دست به پهلوش میگیره

عالی بود.♥️♥️♥️