بی همتا همسر من

بی همتا همسر من

[ حسین طاهری ]
بی همتا همسر من سرورمن علی خداحافظ
همچون شمع سحرم، محتضرم، علیخداحافظ

من گل نشکفتنیم 
ای علی جان رفتنیم

لالۀ پژمردۀ من 
باغ طوفانخوردۀمن

ستم کشیده منم 
نفسبریدهمنم

 نظر به حالم کن 
علیحلالمکن 

***
ای یار هم نفسم، همقفسم، چراتو خاموشی ؟

بر گل افتاده مگر، از چهاثر، کهچهرهمیپوشی
با غمت همخانه منم 

شمع وهمپروانهمنم
پر زنمدور وبرتو 

تا شوم خاکسترتو
ستم کشیده منم 

نفسبریدهمنم
 نظر به حالم کن 

علیحلالمکن 
***

نظرات