
ای که با گوشهنگاهت درد درمان میشود تو بگو که سرنوشتم چون شهیدان میشود چند روزی مانده تنها از جوانی آه آه غافلم من از خودم دارد زمستان میشود هرکه هستم هرچه هستم، هست زهرا مادرم فاطمه در آتشم بیند پریشان میشود هرکه در این ماه باشد میهمانِ خوبِ تو اربعین در کربلای یار مهمان میشود **** حالا منم و چشم تَرم و بارانِ اباعبدالله حالا منم و کوه غمم و درمانِ اباعبدالله ای به قربان اباعبدالله من و این روضهها الحمدلله گداییِ شما الحمدلله رسد روزی که در سجده بگویم رسیدم کربلا الحمدلله کربلایی و مبتلا داری شور عشقی برو بیا داری بر سر قدس و کعبه جا داری با دو گنبد طلا خدا را شکر