ای که از کودکی‌ام پای غمت پیر شدم

ای که از کودکی‌ام پای غمت پیر شدم

[ جواد مقدم ]
ای که از کودکی‌ام پای غمت پیر شدم 
بر درِ خانه‌ی تو بسته به زنجیر شدم

من که با چای تو یک عمر نمک‌گیر شدم
جز تو از عالم و آدم به خدا سیر شدم

(به امیدی که جوابم بدهی آمده‌ام
جرعه‌ای از مِی نابم بدهی آمده‌ام

از ره دور طواف حرمت را عشق است
حروله کردن پای علمت را عشق است

تا ابد لطف و صفا و کرمت را عشق است
گریه‌ی روز و شبم پای غمت را عشق است

یک نظر کن که دلم از نگهت مست شود
یا که دلبسته‌ی آن ساقی بی دست شود

(جانم حسین جانم حسین ای جان جانانم حسین)

نظرات