آمدم بر آستانت سر نهم سامان بگیرم دل دهم دلبر بیابم جان دهم جانان بگیرم آمدم پایت ببوسم تا مگر دستم بگیری آمدم دردم بگویم تا مگر درمان بگیرم آمدم در کربلایت تا کنم جان را فدایت بگذرم زین عمر فانی عمر جاویدان بگیرم آمدم پیرانه سرگردم بلاگردان جانت جان دهم صدبارُ در راهت اگر صدجان بگیرم یا حسین ای آن که سبط رحمتللعالمینی رحمتی کز تو جواز رحمت رحمان بگیرم از حضورت شرمُسارم وینقدر امیدُوارم کز عطایت میتوانم بخشش عصیان بگیرم میهمان بودی و اول من به رویت راهُ بستم چون نداستم نباید راهُ بر میهمان بگیرم روضهخوانی ...