یک آسمان حیرانِ تو ای ماه‌پاره

یک آسمان حیرانِ تو ای ماه‌پاره

[ حاج جواد حیدری ]
یک آسمان حیرانِ تو ای ماه‌پاره
بابای تو عرش خدا را گوشواره

از کودکی با کربلایی‌ها نشستی
بودی عسل‌نوشِ وصال از گاهواره

ابن‌ُ الکریمی آبروداری بزرگی
صدها گره وا می‌کنی با یک اشاره

حق دارد این لشکر اگر لکنت بگیرد
شیری ندیده با چنین قدّ و قواره

با گریه‌ات قلب عمو را آب کردی 
کمتر بریز از گوشه‌ی پلکت ستاره

پیرِ جوان‌مُرده که تازه داغ دیده
باید نماید قد کشیدن را نظاره

پا می‌کشیدی بر زمین و رفته رفته
میشد به روی شاه بسته راه چاره

آهسته آهسته تن تو نرم میشد 
با نعل‌های کهنه‌ی چندین سواره

تو تا قیامت روی دستان حسینی
تا که نیفتی زیر دست و پا دوباره

با دیدن ترکیب رویت روی نیزه
مادر چهل منزل گریبان کرد پاره
****
گلِ طوفان‌سواری وای بر من!
چنین که بی‌قراری وای بر من!

علی‌اکبر که جوشن داشت آن شد
تو که جوشن نداری وای بر من!

نظرات