یه زخم دیگه اومده، رو زخم داغ کربلا سری که روی نیزه بود، رسیده تو تشت طلا چه شامِ بلایی، چه شام بلایی روضهی مکشوفه شده، بیادبیه شامیا مخدرات و میبرن، مجالس حرامیا آیهی تطهیرو کجا بردن به مجلس یزید آوردن یه عدهای شراب میخوردن چجوری از خدا نترسیدن حال رقیه رو نمیدیدن دور سر حسین، رقصیدن سیدنالغریب حسین جانم... یه خط این روضه و یه، دنیایی بیچاره شده حجاب اهل بیت شدن، آستینای پاره شده چه داغ عظیمی، چه داغ عظیمی زینبی که حتی کسی، سایشو هم ندیده بود یه محرم اونجا داشت فقط، اونم سر بریده بود (سر برادرش توی تشته از سفر تنور برگشته کوچه به کوچه روی نی گشته)۲ بگم چه کرد یزید ملعونو گذاشت جلوش، سر پر از خونو یه جوری زد، بشکنه دندونو