یا شریکةَ الحسین یا بِنتَ مَن صَلّی قَبلَةِ دختر سرلشکر خیبر و حُنین بانوی باوقار ناموس کردگار او تن به ذلت لشکر نمیدهد زینب عفیفهایست در راه عفّتش عباس میدهد، معجر نمیدهد محشره در محشره زینب، ذوالفقار حیدره زینب وقتی سقّا میزنه زانو روز و شب در محضر زینب مدد یا زینب یا زینب یا زینب... ای فهيمه در سخن یا زینب یا شفیقةَ الحسن با حسین یک روحی در دو بدن طوفان غیرت و کوه صلابته در اوج خستگی از پا نشسته نیست زینب عقیله بود در عین اقتدار گرچه سرش شکست، او سرشکسته نیست عَلَویه منسبِ زینب ذکر روی هر لب زینب بهخدا محتاجا زینب به نمازاى شب زینب **** نوکری ننگ است اما نیز دارد افتخار هر که نوکر بر حسین گردید آقایی کند