یاری نمانده از این و از آن گذشت آهِ مُخدّرات حرم زِ آسمان گذشت وقتی که آهِ من از آسمان گذشت شمر از کنار تو خندهکنان گذشت فریادِ مادرت از بیکران گذشت تا سر بریدنت خیلی زمان گذشت **** منِ تنها، منِ خسته تو رو دیدم وسط یه عالمه نیزه شکسته بعد خاکِ کوچه حالا خاکِ قتلگاه رو چادرم نشسته