پام برسه به حرمت حسابی گریه میکنم

پام برسه به حرمت حسابی گریه میکنم

[ حسین ستوده ]
پام برسه به حرم‌ات 
حسابی گریه می‌کنم

خوب می‌دونم بَدَم
ولی من تو رو ول نمی‌کنم

نوبت من هم می‌رسه
تلخی‌هامو عسل کنم

بیام میون حرم و 
ضریحتو بغل کنم

از راه دور سمت گنبدت
سلام می‌دم سلام آقا!

منو کربلا ببر بریدم از این دوری

به خدا قسم که بهم 
نگی چی شد قول و

قرارامون کویر دل مونده
تو حسرت بارون

مولا یا أباعبدالله... 

(می‌شه منو بغل کنی؟! 
بهم بگی دوستم داری...)

من به تو وابسته شدم
 قول بده تنهام نذاری

کی می‌تونه به جز خودت
 این دلمو آروم کنه

بهم بگه بیا حرم 
تکلیفمو معلوم کنه

از دلتنگی یه روز خوش
 برای من نمونده ببین 

ارباب که فراق چقدر
 منو سوزونده این غصه
 کارمو به اینجا رسونده

دستامو بگیر با دستمال 
مشکی بیا اشکامو بگیر

آقا وسط روضه نفس‌هامو 
بگیر دستامو بگیر

امیدم حسین! تنها شدم 
این روضه تو گوش می‌دم حسین

با تو متبرک شده هر دیده‌ام حسین
 امیدم حسین!

(تو نذاشتی که زمینم
 بزنن با وفا ارباب) ۲
می‌گیره دست منو 
دست یل کربلا

مولا یا اباعبدالله... 

(احساسم حسین! من 
سینه‌زن روضه‌ی عباسم حسین) ۲

من ربّم رو با اسم تو می‌شناسم
حسین! احساسم حسین!

مولا یا أباعبدالله...

نظرات