
حسین جانم، حسین جانم حسین جانم جانم جانم ... به اولین روضهی اباعبدالله حلالم کنین ندارم دیگه قَسَم به اندازهی اباعبدالله تا این اسمو دلم میگه صدامو میشنوی دیگه ببین میشه همین آروم جونم عجب آرامشی دارم با گریه خواهشی دارم میخوام باز توی دل بازم بخونم بغل وا کن که پناه خودمی بغل وا کن تکیهگاه خودمی... اصلاً میشنوی این صدامو اصلاً میبینی گریههامو بیا دونه به دونه بشمارم غمامو بیا یکم بشین کنارم پناه دل بیقرار تو زندگیم به جز تو هیچکی رو ندارم بغل وا کن که پناه خودمی (بغل وا کن تکیهگاه خودمی)۲ تو میخری نالهی دل این نوکر به تکرار نالهی غریب مادر تو تکرار ضربههای تیغ و خنجر صدای خستهی خواهر دو باره خاکی مادر نگم شام غریبان حَرم رو همش یاد تو میافتم چقدر با ذوالجناح گفتم کجا انداختی جان حَرم رو بغل وا کن برای دخترت (بغل وا کن چی اومده سَرت)۲ این چه بلائیه سَرت آوردن چجوری از گودال دَرِت آوردن این چه بلائیه سرم آوردن خلاصهی جنگو تو حَرم آوردن به خاک سیاه نشستم چقدر چشم به راه نشستم برا دیدنت سه ساعت جلو قتلگاه نشستم پا پس نمیکِشه همه رفتند ولی شمر که دست نمیکِشه زینب رسید و گفت: مادر بیا ببین دیگه نفس نمیکِشه تاختند اونا که ملک ری رو باختند بدجوری با همدیگه ساختند تو رو توی گودی انداختند زیر و رو شدی پشت و رو شدی چجوری با مادرت روبرو شدی بیهوا زدند با عصا زدند جلو خواهر تو با کف پا زدند ای حسین من، ای حسین من ای حسین ای حسین ای حسین من...
گیوه چیعالی