گفت اسما بریز آب روان ولی آرام فاطمه زخمیست
1948
22
- ذاکر: سیدمهدی میرداماد
- سبک: شعر روضه
- موضوع: فاطمیه , غسل، تشیع و تدفین
- مناسبت: شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
- سال: 1393
گفت اسما بریز آب روان
ولی آرام، فاطمه زخمیست
چقدر همسرم حیا میکرد
تازه فهمیدم این همه زخمیست
ناگهان آه مرتضی برخواست
همۀ خانه در هیاهو بود
عشق، سیلی به روی خود میزد
نوبت شستشوی بازو بود
جان خود را گذاشت در تابوت
پشت او خم از این غم جانکاه
گفت آرام ای عزیزانم
زیرِ لب لا اله الا الله
داشت تابوتِ مادرم میرفت
در همین حال مرتضی برگشت
سمت دیوار و در نگاه انداخت
گفت خانه بدون مادر گشت
********
ولی آرام، فاطمه زخمیست
چقدر همسرم حیا میکرد
تازه فهمیدم این همه زخمیست
ناگهان آه مرتضی برخواست
همۀ خانه در هیاهو بود
عشق، سیلی به روی خود میزد
نوبت شستشوی بازو بود
جان خود را گذاشت در تابوت
پشت او خم از این غم جانکاه
گفت آرام ای عزیزانم
زیرِ لب لا اله الا الله
داشت تابوتِ مادرم میرفت
در همین حال مرتضی برگشت
سمت دیوار و در نگاه انداخت
گفت خانه بدون مادر گشت
********
نظرات
نظری وجود ندارد !