سیدرضا نریمانی

پس از سلام نوشتم

3282
44
پس از سلام نوشتم که خانه‌ات آباد
نداده درس به جُز عاشقی به من استاد

به جبرئیل کند ناز تا خودِ مَحشر
کبوتری که به نامِ تو می‌شود آزاد

به چشمِ هیچ‌کسی جُز خودت نمی‌آیم
فدای لُطفِ پدر که مَرا به دستِ تو داد

نمی‌شود که به اینجا رسید و سجده نکرد
به سجده رفتم و گفتم که هرچه باداباد

چقدر پنجره‌فولاد دلبری بَلَد است
چقدر دل گِره خورده به پنجره‌فولاد

نگفته، لُطف کند او، نگفته آقا هست
اگرچه حاجتِ خود را کسی بَرَد از یاد

دَمِ ورودیِ بابُ‌الجواد مادر گفت
از این دَر آمده هرکس گرفت از او اولاد

هزار و یک سخن از لُطفِ او به لب دارم
غُبارِ صَحن، شفا داد کورِ مادرزاد

نوشته‌ام که مرا بَعدِ مرگ بگذارند
کمی کنارِ ورودیِ صَحنِ گوهرشاد

(امام‌ رضا اَلسّلطان، امام‌ رضا اَلسّلطان) ۳

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش