وقتی دور خورد لشگر
1617
6
- ذاکر: حنیف طاهری
- سبک: شعر روضه
- موضوع: حمزه سيد الشهدا (ع)
- مناسبت: حمزه سید الشهداء علیه السلام (شهادت)
- سال: 1395
ای کعبه خودم دور سرت میگردم
پروانه شمع سحرت میگردم
امروز به جبران نود زخم احد
بنگر که چگونه سپرت میگردم
درغزوهی احد چو احد بود پابهجا
تاعاقبت ز حربهی وحشی زپا فتاد
دشمن همی به کشتن او اکتفا نکرد
در فکر مثله کردن آن پارسا افتاد
جسمش درید و دیگر اجزای او برید
قلبش به دست هندهی شوم دقا فتاد
این قرعهی ستم که ز تزویر هنده بود
آوخ به نام حمزه شیره خدا فتاد
هر کس برفت تا خبر آرد به مصطفی
زان کشته در کنار وی از غم ز پا فتاد
تا خود پیمبر آمد و چون حال حمزه دید
زد ناله آنچنان که طنین در فضا فتاد
در شرح این مصیبت جانسوز ناگهان
دل در هوای واقعهی کربلا فتاد
وقتی که راه قافلۀ غم نصیب شام
برکشتگان بیسر دشت بلا فتاد
وقتی که چشم زینب کبری به قتلگاه
بر جسم نور دید خیرالنسا فتاد
بی اختیار نعره هذا حسین او
سر زد چنان که آتش از او در جهان فتاد
پس با زبان پر گله آن بضعةالرسول
رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول
این کشتهٔی فتاده به هامون حسین توست
این صید دست و پا زده در خون حسین توست
پروانه شمع سحرت میگردم
امروز به جبران نود زخم احد
بنگر که چگونه سپرت میگردم
درغزوهی احد چو احد بود پابهجا
تاعاقبت ز حربهی وحشی زپا فتاد
دشمن همی به کشتن او اکتفا نکرد
در فکر مثله کردن آن پارسا افتاد
جسمش درید و دیگر اجزای او برید
قلبش به دست هندهی شوم دقا فتاد
این قرعهی ستم که ز تزویر هنده بود
آوخ به نام حمزه شیره خدا فتاد
هر کس برفت تا خبر آرد به مصطفی
زان کشته در کنار وی از غم ز پا فتاد
تا خود پیمبر آمد و چون حال حمزه دید
زد ناله آنچنان که طنین در فضا فتاد
در شرح این مصیبت جانسوز ناگهان
دل در هوای واقعهی کربلا فتاد
وقتی که راه قافلۀ غم نصیب شام
برکشتگان بیسر دشت بلا فتاد
وقتی که چشم زینب کبری به قتلگاه
بر جسم نور دید خیرالنسا فتاد
بی اختیار نعره هذا حسین او
سر زد چنان که آتش از او در جهان فتاد
پس با زبان پر گله آن بضعةالرسول
رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول
این کشتهٔی فتاده به هامون حسین توست
این صید دست و پا زده در خون حسین توست
نظرات
نظری وجود ندارد !