(هاشمی نسب ای زن غیور)۲ دور محملت هاله ای ز نور ذکر منتقم لحظه ظهور (سلامٌ علی قلب زینب صبور )۲ آن زن که سایهاش را چشمی ندیده اوست (زینب اسیر نیست دو عالم اسیر اوست )۲ (با شهامت زینب ، کوه صلابت زینب )۲ ای تجلی صبر و استقامت زینب سر شکستی اما سرت همیشه بالاست من سرم و رو میدم سرت سلامت زینب زینب... زینب عفیفه ایست که در راه عفتش (عباس میدهد نخ معجر نمیدهد)۲ جاودانه زینب ، علی لسان زینب یک تنه علم به دوش کاروان زینب پیرمردایی که شاهد خیبر بودند به تو می گفتهاند حیدر زمانه زینب زینب زینب ... حیدر حیدر ...