نه مراست قدرت آنکه دَم زنم از جلال تو یا علی نه مرا زبان که بیان کنم، صفتِ کمال تو یا علی شده مات عقل موحّدین همه در جمال تو یا علی چو نیافت غیر تو آگهی زِ بیان حال تو یا علی نَبَرد به وصف تو رَه کسی، مگر از مقالِ تو یا علی هله ای تجلّیِ عارفان، تو چه مطلعی تو چه منظری هله ای موله عاشقان، تو چه شاهدی تو چه دلبری که ندیدهام به دو دیدهام چو تو گوهری، چو تو جوهری چه در انبیاء، چه در اولیاء، نه تو را عدیلی و همسری به کدام کس مَثَلت زنم که بُوَد مثال تو یا علی مددی کن ای شه لو کَشَف، غم و ابتهال تو یا علی برسد به گوش من از نجف، قُتِلَ الحسینُ بکربلا