
ز لبت بروزِ مَقالِ حقّ؛ به کفت حواله نوالِ حق مَثَل و مثال تو جانِ حق؛ رُخِ حقنمای تو یا علی ز رُخَت بهشت، کنایتی، ز کفِ تو بحر، روایتی نفحاتِ خُلد، حکایتی بُوَد از لقای تو یا علی بُوَد این صحائفِ نُه طَبَق ز کتابِ فضل تو یک ورق نرسد کسی به رضای حق، مگر از رضای تو یا علی نه مراست قدرتِ آنکه دَم زنم از جلال تو یا علی نه مرا زبان که بیان کنم، صفت کمال تو یا علی علی یا علی...