من که سرآمد بین دیوونههاتم ریزه خور گوشه کنار سفرههاتم کریم اهل بیتی و خدا میدونه پیش مروت تو کم میاره حاتم سفرهدار زمین و زمان حسن مهربان حسن آقا جونمون حسین بهش میگه آقا جان حسن دست هر زمین خورده رو گرفت پهلوان حسن کرم کرم از دستای حسن میریزه عسل عسل از کام پسرش لبریزه همینکه دست جنابش میاد رو قبضه چهارستون بدن عایشه میلرزه