عباس، بالا بلند و قد رشیدم، بیا که دیگه من بریدم با یادِ کربلا یه عمره، خدا میدونه چی کشیدم عباس ابوفاضل ابالفضل... عباس، تو لحظههای آخرینم، با غصه و غمها عجینم واسه خودم روضه میخونم، برای علقمه حزینم عباس ابوفاضل ابالفضل... عباس، الهی من فدای دستات، فدای ابروها و چشمات شنیدم از زبون زینب، نظر زدن به قد و بالات عباس ابوفاضل ابالفضل... عباس، دلخونم و غمم همینه، تو رو زدن با بغض و کینه مشکت رو پاره پاره کردن، شرمندم از روی سکینه عباس ابوفاضل ابالفضل... عباس، دستاتو از جفا بریدن، تو رو به خاک و خون کشیدن افتادی از مرکب رو خاکها، غریبیِ تو رو ندیدن عباس ابوفاضل ابالفضل...