آهای ای دل خسته که جات تنگه تو سینه

آهای ای دل خسته که جات تنگه تو سینه

[ جواد مقدم ]
(آهای ای دل خسته، که جات تنگه تو سینه
زدی به سیم آخر، می‌خوای بری مدینه)۲

بشینی تو بقیع و بشی زائر غربت
از طرف علمدار، می‌خوایم بریم زیارت

دو خط روضه بخون تا، بشه حجت قبول‌و
به مادر اباالفضل، بگو اذن دخول‌و

آهای ای دل عاشق، دل بی کس و تنها
سلام بده به خانوم، به یه کنیز زهرا

(آخه تموم احساس، واسه اُم البنینه
خودش اسوه‌ی پاکی، یَلش ماه زمینه)۲

میگن مادر دوم، واسه ارباب ما بود
همه هستی بی‌بی، فدایی آقا بود

میگن که عباسش رو، می‌خوند خادم زینب
می‌گفت که تو دل ما، فقط حاکمه زینب

مدینه شب جمعه، دلارو می‌کِشونه
میگن اُم البنینه، داره روضه می‌خونه

هزار ساله مدینه، گرفتار صداشه
میگه فدای اون شَم، که عباسم فداشه

هنوز شنیده میشه، داره دعا می‌خونه
که هیچ کسی تو عالم، دیگه تشنه نَمونه

آهای مردم دنیا، گلم ماه زمینه
واست بمیره مادر، غریبیتو نبینه

میگن با لب تشنه، گلم غرق به خون شد
پای عمود آهن، از اسبش سرنگون شد

میگن که مشک عباس، دیگه آبی نداشته
واسه رفتن به خیمه، دیگه تابی نداشته

همه چشما میباره، جلو چشم اباالفضل
کسی طاقت نداره، جلو خشم اباالفضل

همه مشکا میسوزن، پای مشک اباالفضل
جهان کُن فَیَکونه، توی اشک اباالفضل

هنوز هم افتخارش، واسه اُم البنینه
که یوسف کم میاره، تا عباسو میبینه

علی بهش می‌نازه، که مثل من می‌جنگه
رقیه با غرورش، میگه عموم قشنگه

(اگه دستی نداره، گره گشای درده
با اون چشای مستش، دلو دیوونه کرده)۲

نظرات