ای امیر المؤمنین را یار یا اُمُّ البنین ای سراپا پاکی وایثار یا اُمُّ البنین دامنت عباس پرور همسرت مولا علی مرتضی خو فاطمه رفتار یا اُمُّ البنین بهر فرزندان زهرا بعد زهرا مادری از تو آید ای علی را یار یا اُمُّ البنین از تو برد عباس میراث وفا و عشق را تا که شد سقا و پرچمدار یا اُمُّ البنین بودهای چون حضرت زهرا غریب شهر خویش غربت قبرت کند اقرار یا ااُمُّ البنین چهار فرزند تو در صحرای سرخ کربلا چهار شیرِ بیشهی پیکار یا اُمُّ البنین جعفر و عثمان و عونت، اختر و عبّاس ماه بین آل احمد مختار یا امّ البنین خویش را پیوسته میخواندی کنیز فاطمه در زمینِ کربلا هر چار یا امّ البنین چار داغت بود بر دل باز بود اشکت روان بر حسین آن رهبرِ احرار یا امّ البنین بود نامت فاطمه دردا که همچون فاطمه گریه کردی روز و شب بسیار یا امّ البنین فاطمه از داغ پیغمبر تو از داغ حسین سینه پر از نالههای زار یا امّ البنین میکشیدی با سر انگشت نقش چار قبر میزدی آتش به دل صد بار یا امّ البنین گریه کن یا فاطمه در ماتم آن فاطمه کز عدو پیوسته دید آزار یا امّ البنین تو نخوردی سیلی از دشمن میان خانهات تو ندیدی صدمه از مسمار یا امّ البنین دست تو سالم و لیکن بازوی زهرا شکست پیش چشم حیدر کرّار یا امّ البنین گریه کن ای مادرِ عبّاس بهر فاطمه ای روان اشکِ تو بر رخسار یا امّ البنین