صحرا صحرا گرم و سوزانه
520
7
- ذاکر: حسین سیب سرخی
- سبک: واحد
- موضوع: امام حسین (ع)
- مناسبت: محرم -دهه هشتاد
- سال: 1388
صحرا صحرا گرم و سوزانه
دریا دریا بس خروشانه
لبها لبها خشک و عشانه
نوای عطش بین صحراست
تشنه تشنه شاخهی یاسه
دلها دلها غرق احساسه
چشم همه سوی عباسه
نوای عمو روی لبهاست
ز حال طفلان ارباب غم نشسته بر هر دو عالم
گرفته مشک و علمدار شد روان سوی نهر علقم
کنار علقمه شور و غوغا
شرمنده از روی ساقی دریا
موسم دلاوری سقا
اخا ادرک اخا ای حسین
ساقی قلبش در تب وتابه
فکر کام خشک اربابه
در پی یک جرئه آبه
به سینهی او کوه آهه
ساقی ببین تیغ و شمشیره
این منظره خیلی دلگیره
عباس زیر بارون تیره
یه تن روبه رو با سپاهه
چه رخ داده بر لب آب
گوییا بر پا گشته محشر
نمیدانم یارب ازچه پیکرش دارد این همه پر
تیری میان چشمش نشسته
عمود آهن سر را شکسته
از پیکرش جدا هر دو دسته
چشمام ابر نوبهاریه
قلبم کارش بی قراریه
دیگه وقت سوگواریه
به عشق حسین در جنونم
قدیما دل کربلایی بود
چه شبهای با صفایی بود
خدا این چه روضههایی بود
به یاد قدیمها بخونیم
با گریه روضه میخوندیم
عمهی سادات بیقراره
عجب صبری داره زینب
غصه و غمهاش بی شماره
عاشق سینه زناتم ارباب
وقف مجلس عزاتم ارباب
در به در کربلاتم ارباب
دریا دریا بس خروشانه
لبها لبها خشک و عشانه
نوای عطش بین صحراست
تشنه تشنه شاخهی یاسه
دلها دلها غرق احساسه
چشم همه سوی عباسه
نوای عمو روی لبهاست
ز حال طفلان ارباب غم نشسته بر هر دو عالم
گرفته مشک و علمدار شد روان سوی نهر علقم
کنار علقمه شور و غوغا
شرمنده از روی ساقی دریا
موسم دلاوری سقا
اخا ادرک اخا ای حسین
ساقی قلبش در تب وتابه
فکر کام خشک اربابه
در پی یک جرئه آبه
به سینهی او کوه آهه
ساقی ببین تیغ و شمشیره
این منظره خیلی دلگیره
عباس زیر بارون تیره
یه تن روبه رو با سپاهه
چه رخ داده بر لب آب
گوییا بر پا گشته محشر
نمیدانم یارب ازچه پیکرش دارد این همه پر
تیری میان چشمش نشسته
عمود آهن سر را شکسته
از پیکرش جدا هر دو دسته
چشمام ابر نوبهاریه
قلبم کارش بی قراریه
دیگه وقت سوگواریه
به عشق حسین در جنونم
قدیما دل کربلایی بود
چه شبهای با صفایی بود
خدا این چه روضههایی بود
به یاد قدیمها بخونیم
با گریه روضه میخوندیم
عمهی سادات بیقراره
عجب صبری داره زینب
غصه و غمهاش بی شماره
عاشق سینه زناتم ارباب
وقف مجلس عزاتم ارباب
در به در کربلاتم ارباب
نظرات
نظری وجود ندارد !