از خوشی های جهان درد و غمت ما را بس از زیادی عطای تو کمت ما را بس ما همه ریز خور سفرهی احسان توئیم تکه نانی که دهی از نعمت ما را بس گر نشد قسمت ما دیدن بین الحرمین زدن سینه به زير علمت ما را بس گر چه روی تو ندیدیم ولی در دم مرگ گر بر این دیده گذاری قدمت ما را بس واویلا آه و واویلا زمین کربلا ... تو یَم جودی و ما تشنه ولی در همه عمر قطرهای از یَم جود و کرمت ما را بس واویلا آه و واویلا زمین کربلا ... ثابت شده به گریه کنان منورش عزت فقط برای حسین است و نوکرش طبق حدیث هر که در این داغ گریه کرد آقا نشسته است دو زانو برابرش آهی ز دل کشیدم و گریه حساب کرد ریز و درشت ثبت شده بین دفترش یا اباعبدالله الحسین ... آن منبری که وقف عزای حسین نیست چوب است چوب خشک نخوانید منبرش تا نقد هست فکر نسیه نمیکنم اول ز چای روضه بخور بعد کوثرش منت سرم گذاشت و اینجا مرا کشاند جایی که ایستاده دم در پیمبرش یا اباعبدالله الحسین ... شکر حسین میکنم آخر سپرده است کار تمام گریه کنان را به دخترش ما تربیت شدیم به دست رقیهاش بیراهه نیست گر که بخوانیم مادرش بعد از رکوع و سجودش مصیبت است از بس شکسته است همه جای پیکرش یا اباعبدالله الحسین ...