صاحب عزای محرم‌ها سرت سلامت

صاحب عزای محرم‌ها سرت سلامت

[ محمدرضا بذری ]
صاحب عزای محرم‌ها، سرت سلامت
سینه‌زنِ داغِ عاشورا، سرت سلامت
برای خون گریه کردن‌هات بمیرم آقا، سرت سلامت

تو این شب‌های پریشونی، آقا جانم
توی کدوم روضه مهمونی، آقا جانم
کجا داری نوحه می‌خونی، آقا جانم

یوسفِ تنهایِ زهرا
یه سر بیا امشب آقا
قدم بذار رو چشم ما
یابن الحسن آقا

(یابن الحسن, آقا آقا)۳

ای ماهی تشنه‌ی دریا، نکن تَلَظّی
نمی‌شه آب تو حرم پیدا، نکن تَلَظّی 
بی تابیِ تو منو انداخت تو خیمه از پا 
نکن تَلَظّی، نکن تَلَظّی

زخمِ لبِ خشکتو دیدم، سوختم مادر
صورت داغت رو بوسیدم، سوختم مادر
غربت چشماتو فهمیدم، سوختم مادر

می‌خوای بگی آب آب مادر
ولی نمی‌تونی اصغر 
نزن رو دست من پَر پَر

(لای لای علی, لای لای لای لای)۳

لالا لالا ای همه هستم بخواب عزیزم
ببین منم چشممو بستم بخواب عزیزم
برا تو قصه می‌خونم با صدای خستم
بخواب عزیزم، بخواب عزیزم

زل می‌زنی بی صدا توی چشمای من
دنیا می‌شه رو سرم آوار دنیای من
انگار که نقشِ برآب می‌شه رویای من

واست چه رویایی داشتم
چه آرزوهایی داشتم
با تو چه دنیایی داشتم

 *****

گفتم از آبی که می‌نوشند حتی اسب‌ها
مرهمِ لب‌های بی‌جانش کنم اما نشد

آنقدر گفتم که مُنّوا مادرم هم گریه کرد 
خواستم یک جرعه مهمانش کنم اما نشد

رو زدم بر حرمله گفتم علی، جان می‌دهد 
رو زدم شاید پشیمانش کنم اما نشد 

 بچه‌ام را تشنه بر دستم گرفتم خواستم
آن جماعت را پریشانش کنم اما نشد

خون چکید از این عبا و مادرش از حال رفت 
آمدم تا اینکه پنهانش کنم اما نشد 

پشت خیمه خاک کردم کودکم را لااقل 
مخفی از چشمِ سوارانش کنم اما نشد  
 
تیر وقتی خورد بر حلقش ، نگاهش خشک شد 
هی تکان دادم که گریانش کنم اما نشد

یک علی روی عبا و یک علی زیر عبا
خوب شد بر روی دوش خود عبا انداختم

تیر را بیرون کشیدم خس خسِ تو قطع شد
ای زبان ‌بسته تو را من از صدا انداختم

حرمله بعد از شکارت چندتا خلعت گرفت
گفت با یک تیر اما هر دو را انداختم

نظرات