ذکر رو سفیدا امید ناامیدا

ذکر رو سفیدا امید ناامیدا

[ حسین طاهری ]
ذکر رو سفیدا، امیدِ نا امیدا
لطفِ مادریتو دیدن همه شهیدا

هر جا حس می‌کردن، که نیست راه چاره
لطف تو نشون داد،کاری نشد نداره

آره نشد نداره، بارون رحمتش می‌باره
بالاخره حضرت زهرا به منم محل می‌ذاره

آره نشد نداره، با چادری که پر غباره
غبار و از دلم می‌گیره فاطمه، با یه اشاره

ای مادرِ شهدا یه نگاهم کن به بدا... 

****
بانوی بهشتی، تقدیرمو نوشتی
میون روضه مُردن، بَه بَه چه سرنوشتی

چه خوبه که مادرم، دست منو بگیره
بَده برای نوکر، شهید نشه بمیره

کاشکی دلم آروم شه، ن اری عمر من حروم شه
می‌خوام لحظه‌ی آخرم رو پای تو تموم شه

می‌خوام رو پات بمیرم، میخوام اصن برات بمیرم
می‌خوام اصن تو کربلا، برای بچه‌هات بمیرم

نظرات