دریغا دریغا دریغا! علی دریغا از اینمرد تنها! علی دریغا! گلی در میان خسان که ماندهست با اهل دنیا، علی چه شبها که در کوفهی بیغمی به بستر، همه خفته إلّا علی به فکر یتیمان بییاور است به شانه برد نان و خرما، علی همه خفته در ساحل بیرگی شب موج در موج دریا، علی روان همه رفتگان، شاد باد که گفتند هرلحظه، هرجا: علی به لبهایشان دائماً انس داشت همین بیت در مدح مولا علی اگر خستهجانی، بگو یاعلی اگر ناتوانی، بگو یاعلی که بالاتر از هرچه گفتیم بود فراتر از این گفتگوها، علی یقین کن که فتح دلی کرده است اگر خوانده إنّا فَتَحنا، علی که فتح قلوب، از کرامات اوست دلارا علی؛ عالمآرا علی اگر جان ما را خدا مشتریست همه کمفروشیم إلّا علی چه نانی گرفتیم از دست او چه رنجی کشیدهاست از ما، علی شب قدر آمد، دعایم شده خدایا خدایا خدایا! علی به یکگوشه از چشم تو دلخوشم برایم دعا کن، أبانا! علی به آن درد دلهای با چاه تو به آن سجده بر خاک صحرا، علی جدایم مکن از خودت؛ بیکسم چه دنیا چه در روز عقبا علی