تویی آنکه ذات کسی، قرین نشده است با احدیّتت تویی آنکه بر احدیّتت، شده مستند صمدیّتت نرسیده فردی و جوهری به مقام منفردیّتت نشناخت غیر تو هیچکس، ازلیّتت ابدیّتت تو چه مبدأی که خبر نشد کسی از مآل تو یاعلی بنگر فؤاد شکسته را به درت نشسته به التجاء به سخا و بذل تواش طمع؛ به عطا و فضل تواش رجا اگرش برانی از آستان، کند آشیان به کدام جا؟ ز پناه ظلّ وسیع تو هم اگر رود، برود کجا؟ که محیط کون و مکان، بود فلک ظلال تو یاعلی