باز هم آمده‌ام تا کنم اقرار که دستم خالی‌ست

باز هم آمده‌ام تا کنم اقرار که دستم خالی‌ست

[ سیدرضا نریمانی ]
باز هم آمده‌ام تا کنم اقرار که دستم خالی‌ست
درگذر از منِ مسکین و گرفتار که دستم خالی‌ست 

دست من پیش همه رو شده و آبرویم در خطر است
ای خدا آبرویم را نبَری این‌بار که دستم خالی‌ست

منِ بی‌چاره و بَدحال فقط توبه شکستن بلدم
باز تقوام شده مَحرم اسرار که دستم خالی‌ست

هیزم آتش دوزخ شده‌ام بس‌که هوسباز شده‌ام
رحم کن بر منِ عاصیِ گنهکار که دستم خالی‌ست

پسر فاطمه دنبال من و من پی سرگرمیِ خویش
ترس دارم من از آن وعده‌ی دیدار که دستم خالی‌ست

قیمت یوسفِ زهرای تو بالاست و من خاک‌نشین
من چگونه بروم بر سر بازار که دستم خالی‌ست؟

تو عزیزِ همه عالم و من خوارترین بنده‌ی تو
کار من را به گُلِ فاطمه بسپار که دستم خالی‌ست

من به امید عطای عرفه از رمضان جا ماندم
عرفه آمده انگار نه انگار که دستم خالی‌ست

عرفه آمده و دست به دامان اباالفضل زدم
وا مکن مشت مرا پیش علمدار که دستم خالی‌ست
****
روضه در علقمه جا ماند و سپهدار افتاد
همه گفتند بیایید علمدار افتاد

یک نفر با نوک نیزه، دگری با شمشیر
لشکر کوفه به جان سرِ سردار افتاد

خم نمی‌شد سر او، نیزه ولی خم می‌شد
آنقدَر نیزه زدند تا سر او از کار افتاد

تا رسید علقمه و سینه‌ی زخمی را دید
پسرِ فاطمه یاد در و دیوار افتاد

ساقیِ خیمه چرا تشنه ذبیحت کردند؟
آنقدَر نیزه زدند شکل ضریحت کردند

سقّای دشت کربلا دلواپسم کردی
یک خیمه‌گاه چشم‌انتظاره برنمی‌گردی؟

حالا که آبی نیست پس احساس رو برگردون
پاشو علمدارم خودت عباس رو برگردون

غصّه نخور عیبی نداره، سرِ رقیه پیدا و 
خودم جوابشون رو میدم مخور تو غصّه‌ی ربابو

پاشو نذار هر بی‌حیایی به اشک ناموسم بخنده
پاشو نذار هر کی بیاد و دست رقیه رو ببنده

پربازدید ترین مداحی شعر اول سیدرضا نریمانی محرم و صفر حضرت عباس (ع)

نظرات