کربلا، در گلوی سینهزن فریاد است کربلا، تن ندادنِ به استبداد است کربلا، این پیامِ تا ابد شیرین است مرگ سرخ، بهتر از زندگی ننگین است آبروی ما بوَد از آبروی کربلا بر مشامم جان ما رسیده بوی کربلا بازگشته هر کسی به اصل خود بوَد اگر بازگشته سینهزن بوَد به سوی کربلا برگردم به اصل خود، یعنی خاک پای تو تازه زنده می شوم با مردن برای تو گرچه نوکری من نبوده قابل حسین بوده نیتم فقط رضایت دل حسین من که سنگ عشق کربلا به سینه می زنم خم نمیشود سرم مگر مقابل حسین ای رفته به نیزهها، به ذلت نداده تن من هم رهرو توام، از گهواره تا کفن خوش به حال هر که خورده در جهان غم حرم ذکر هر نفس حسین و ذکر هر قدم حرم پرچمت نمیرود به هر طرف که باد رفت باد میوزد خودش به سمت پرچم حرم دست من شود بلند، تنها سوی پرچمت در دست امام رضاست خرجی محرمت ابا عبدالله، یا اباعبدالله...