پیکرتو برمی‌گردونم خیمه

پیکرتو برمی‌گردونم خیمه

[ سید محمدرضا نوشه‌ور ]
پیکرتو بر میگردونم خیمه
من سرتو برمیگردونم خیمه
خیالت از حال رقیه راحت
دخترتو برمیگردونم خیمه

جوری ناله میزنم، اشک شمرو در میارم پاشه
جوری ناله میزنم، که پیرهن کهنه‌ی تو پیدا شه
جوری ناله میزنم، نمرده زینب که سرت دعوا شه

تشنه، بی سر، یا اباعبدالله
جان خواهر، یا اباعبدالله (۲)

پشت سرت از خیمه راه افتادم
میون خیمه بی پناه افتادم
همین که توی قتلگاه افتادی
منم میون خیمه‌گاه افتادم

جوری گریه می‌کنم، خولی دست از سر تو برداره
جوری گریه می‌کنم، جای زن و بچه مگه بازاره
جوری گریه می‌کنم، حرمله گریه کنه پا گهواره

****

سرو برد، خنجر رو برد
چشم و دلش سیر نشد از حرم
معجرو برد
چشم و دلش سیر نشد، هدیه مادرو برد

ای امون، این ساربون
با دست خالی نرفت از دل دریای خون

شمر اگه بره، سنان نمی‌گذره
تو قتلگاه تو زمان نمی‌گذره
حتی ازت دمه اذان نمی‌گذره
تو قتلگاه تو زمان نمی‌گذره

غروب شد، خورشید نشست
شمر ولی از تنت پا نشد
اذان شد، نمازش رو بست
راه حلقت ولی باز نشد

یک زن تنها چطور 
شمرو ازت جدا کنم
پاشو اذون مغربه

خواهش می‌کنم
برید کنار من خودم خاکش می‌کنم

نظرات