سودای دل؛ خواهش امروز و فردای دل آروم دل؛ از هر عشقی جز تو محرومه دل بالانشین؛ تو بزرگ عالم، من کمترین از کربلا رفتم و برمیگردم اربعین زندگیم با حرمت شد بیمه فکرشم باعث شیداییمه جونمو نذر نگاهت کردم کمه اما همه داراییمه حسین اباعبدالله ***** نور چِشَم؛ خاک پاتو رو چشمام میکشم آرامشم؛ آرزو دارم قربونیت بشم دل مبتلا؛ دل سنگی که با تو شد طلا از کربلا تا میگم قلبم میگیره جلا منو این نوکری دیرینه همه سرمایهی عمرم اینه اسمت ایام منو پر کرده آخ چهقدر اسم حسین شیرینه حسین اباعبدالله