
پناه عالمیان! زینبت پناه ندارد بجز تو ای شه خوبان پناهگاه ندارد اگر اجازه دهی صفکشیده از پِیات آییم که این سپاه نگوید حسین سپاه ندارد اگر اجازه دهی من به شمر رو بزنم که ای سیهدلِ بی دین حسین گناه ندارد ***** گریه زیاد کردم روضه زیاد خوندم پشت سرت خیلی «و إن یَکاد» خوندم «و إن یَکادُ الَّذینَ کَفروا» نیزه فرو شد به تنش «و إن یَکادُ الَّذینَ کَفروا» خودت بگو... اونی که از گودال سرتو حالا برد روی سر زینب صداشو بالا برد ***** انگار اومد بر قلب من فرود خنجری که سرتو از پیکرت ربود اونی که سر از تنت بُرید فکری به حال دل زینب نکرده بود رگاتو میبوسم، گلوتو میبوسم تو رو خدا دست و پا نزن نذار که ببینه اینقده مادرو صدا نزن حسین... سیّدِ مظلوم حسینجانم حسینجانم حسینجانم... ***** برادر جان سلیمانِ زمانی چرا انگشت و انگشتر نداری اگر کشتند چرا آبت ندادند چرا زان دُرّ نایابت ندادند اگر کشتند چرا خاکت نکردند کفن بر جسمِ صدچاکت نکردند حسین جانم... مسلمانان حسین مادر ندارد بمیرم من کسی بر سر ندارد ز جور ساربانِ بیمروّت دگر انگشت و انگشتر ندارد حسین جان...